کد مطلب:3222 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:352

احزاب و گروههای سیاسی
احزاب و گروههای سیاسی (از قیام 15 خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی):

عمده ترین حركت سیاسی كه در صحنه مبارزات مردم ایران پس از قیام 15 خرداد حضور جدی و فعال داشت و تا زمان پیروزی انقلاب پیشتاز پیگیری اهداف قیام شناخته می شد، جنبش غیر حزبی و خودجوش روحانیون معتقد به راه امام بود كه با بهره گیری از پایگاه مذهبی خویش در بین توده های مردم و ارتباطی كه با اقشار مختلف ملت در شهرها و روستاهای كشور داشت، مبارزه را با شیوه ها و اشكالی كه امام خمینی در هر مقطع ترسیم می نمود، هدایت می كرد. ممنوع المنبر شدن، تبعید مكرّر به مناطق دور افتاده، حبسهای متوالی توأم با شكنجه و به شهادت رسیدن در زندانهای رژیم شاه سرنوشتی بود كه روحانیت متعهد ایران در تمام سالهای پس از قیام 15 خرداد از آن استقبال كرد ولی دست از هدفهای

حدیث بیداری، ص: 83

خویش نكشید. در سوی دیگر، پس از قیام 15 خرداد 42 تعدادی از هیأتهای مذهبی تهران (عمدتاً از اصناف و برخی شخصیتهای روحانی) معتقد به رهبری و مرجعیت امام خمینی، جمعیتی را به نام هیأتهای مؤتلفه اسلامی پایه گذاری كردند. شاخه نظامی این جمعیت به شیوه فداییان اسلام عمل می كرد. عملیات اعدام انقلابی حسنعلی منصور، نخست وزیر شاه كه ننگ تصویب لایحه كاپیتولاسیون را در كارنامه اش داشت به وسیله همین گروه صورت گرفت. رژیم شاه چند تن از عناصر مؤثر این جمعیت را پس از دستگیری تیرباران كرد و دیگر همرزمانشان را به زندانهای طویل المدت محكوم نمود. اعضا و هواداران این

حدیث بیداری، ص: 84

جمعیت در طول دوران مبارزه، نقش مؤثری در چاپ و توزیع اعلامیه های امام خمینی و سازماندهی اعتراضات بازاریان و اصناف داشته و در ماههای پایانی رژیم شاه نیز سهم بسزایی در تدارك راهپیماییها و اعتصابها داشتند.

حزب ملل اسلامی نیز متشكل از عناصر روحانی دانشگاهی و دیگر قشرها پس از قیام 15 خرداد با انگیزه مبارزه مسلحانه با رژیم شاه، تشكیل شد و به جمع آوری سلاح و آموزش اعضای خویش پرداخت اما پس از چندی تشكیلات آنان با پیگیریهای ساواك لو رفت. چند تن از مسئولین و اعضای حزب در كوههای شمال تهران پناه گرفتند ولی با محاصره گسترده نیروهای نظامی مواجه و سرانجام دستگیر و زندانی شدند.

از میان جمعیتهای سیاسی كه سابقه تشكیلاتشان به قبل از سال 42 می رسید، می توان به حزب توده، جبهه ملی و نهضت آزادی ایران اشاره كرد. حزب كمونیستی توده كه در افكار عمومی مردم ایران متهم به خیانت بود عملًا مدتها قبل از 15 خرداد از صحنه مبارزه با رژیم شاه كنار رفته و تشكیلات خود را به خارج كشور منتقل كرده و دائماً درگیر اختلافات درون حزبی بود. ضمن آنكه برخی از سران و اعضای این حزب پس از دستگیری به سمت رژیم غلتیده و تا حدّ اشغال پستهای

حدیث بیداری، ص: 85

حساس در اركان رژیم شاه پیش رفتند. سیاستهای حزب توده تابعی مستقیم از مواضع مسكو بود، و سیاست كاخ كرملین در 25 ساله آخر سلطنت شاه، حفظ روابط با رژیم شاه و از دست ندادن موقعیتهای اقتصادی در ایران بود. فعالیتهای حزب توده در این دوران كه به صدور بیانیه های سیاسی و داشتن رادیویی در خارج كشور محدود بود بیشتر به عنوان اهرم فشاری از سوی مسكو برای مقاصد اتحاد شوروی مورد استفاده قرار می گرفت. جبهه ملی نیز علی رغم موقعیتی كه در نهضت ملی شدن صنعت نفت به دست آورده بود، پس از كودتای شاه در 28 مرداد به انزوا گراییده و دچار انشعاب و اختلاف شدند. فعالیتهای تبلیغاتی پراكنده و هواداران این جبهه عمدتاً به گروههای دانشجویی خارج كشور محدود می شد. هواداران دانشگاهی و مذهبی این جبهه علی رغم موضع سرانشان از قیام امام خمینی جانبداری می كردند. نهضت آزادی ایران كه از پشتیبانی شخصیت مبارزی چون آیت الله طالقانی برخوردار بود، از قیام 15 خرداد امام خمینی حمایت كرد. پایگاه نهضت آزادی محدود به عناصر مذهبی در دانشگاه و دانشجویان خارج كشور می شد و فاقد چنان تشكیلات سیاسی ای بود كه قادر به سازماندهی جریان مبارزه باشد.

سازمان مجاهدین خلق در سالهای 44 تا 46 با هدف مبارزه مسلحانه با رژیم شاه تشكیل شد. این سازمان به دلیل برداشتهای سطحی رهبران آن از اسلام به دام التقاط افتاد و علی رغم آنكه خود را تشكیلاتی اسلامی معرفی می كرد، در خفی مطالب ماركسیستی را به عنوان علم اقتصاد و مبارزه به اعضای خویش آموزش می داد.

امام خمینی در شرایطی كه هنوز انحرافات ایدئولوژیك سازمان مذكور برملا نشده بود از تأیید آن خودداری ورزید و در زمانی كه نماینده سازمان برای جلب حمایت امام به نجف رفته بود، آن حضرت با یادآوری انحرافات فكری آنان مجدداً بر موضع عدم حمایت خویش تأكید كرده بود.

سازمان چریكهای فدایی خلق نیز تشكیلات دیگری بود كه با

حدیث بیداری، ص: 86

ائتلاف دو گروه كمونیستی كوچك (55) در سال 1350 با مشی مبارزه مسلحانه اعلام موجودیت كرد. تشكیل این سازمان بیشتر نتیجه احساس سرخوردگی و حقارت كمونیستهای ایران از وضعیت حزب توده و خیانتهای آن از یك سو و پیشتازی روحانیت و عناصر مسلمان در ماجرای قیام 15 خرداد از سوی دیگر بود.

هر دو سازمان چند سال اوّلیه را به جذب تعدادی عضو و آموزش آنان پرداختند (56) و پس از آن با دست زدن به چند فقره عملیات محدود و پراكنده مسلحانه با پیگیری ساواك لو رفته و تشكیلات آنان با دستگیری رهبرانشان متلاشی شد. بجز چند تن از مسئولین این تشكیلات كه اعدام شدند بقیه اعضای دستگیر شده غالباً با نوشتن توبه نامه و دادن تعهد همكاری به رژیم شاه از مرگ رهایی یافتند. هر چند كه ساواك از مصاحبه های خفت بار تلویزیونی اینان در مشوه كردن اذهان عمومی نسبت به مبارزین واقعی بهره می جست اما همین مصاحبه ها و اعترافات تكان دهنده آنها پرده از انحرافات اخلاقی و عقیدتی و تصفیه های خونین درون گروهی این تشكیلات برداشت. برخی از همین عناصر، در زندان مسئولیت جاسوسی به نفع ساواك در بین زندانیهای سیاسیِ معتقد به نهضت امام خمینی را عهده دار بودند.

علاوه بر هیأتهای مؤتلفه اسلامی و حزب ملل اسلامی گروههای مبارز مسلمان دیگری نیز در چهارچوب دفاع از نهضت امام خمینی به مبارزه مسلحانه روی آوردند كه می توان از گروههای هفتگانه ای (57) كه بعدها در تشكیلات واحدی به نام "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی" متشكل شدند و همچنین گروه روحانی مبارز شهید علی اندرزگو نام برد.

در سالهای پس از قیام 15 خرداد 42 گروهی تحت نام "انجمن حجتیه" كه سابقه تشكیل آن به سالهای پیش از این برمی گشت نیز فعالیت داشت. محور تلاش این گروه، مقابله فكری با بهاییت در ایران بود. هر چند كه به ظاهر اهداف این گروه با مقاصد رژیم شاه به عنوان حامی بهاییها در تضاد بود اما در عمل چنین نبود چرا كه ماهیت تشكیلات انجمن حجتیه و رهبران آن به گونه ای بود كه عدم دخالت در

حدیث بیداری، ص: 87

سیاست را به عنوان پیش شرط عضویت در انجمن تلقی می كرد و این امر شرایطی مطلوب برای رژیم پدید می آورد تا بدین وسیله جمع زیادی از نیروهای پر شور مذهبی از مبارزه با عامل اصلی فساد در ایران، یعنی سلطنت وابسته شاه باز بمانند و خود را سرگرم مبارزه با معلول، آن هم در شكلی غیر مؤثر نمایند. و این چنین بود كه انجمن حجتیه تشكیلات مخفی خود را بدون هیچ گونه مزاحمتی از سوی ساواك و حتی در مواردی با حمایت ساواك گسترش می داد. (58) بسیاری از اعضای این انجمن پس از افشاگریهای امام خمینی بخصوص در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از آن جدا شده و به نهضت امام پیوستند. انجمن مزبور مبارزه با بهاییت را از مسیر مقابله آموزشی و فرهنگی دنبال می كرد، در حالی كه در چند دهه اخیر بهاییت چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان به عنوان یك حزب سیاسی وابسته به اسرائیل و تحت حمایت صهیونیستهای مقیم امریكا فعالیت می كند و طبعاً مبارزه واقعی با آن نیز باید از همین مسیر پیگیری شود.

در سالهای 1348 به بعد سلسله درسها و سخنرانیهای افرادی نظیر استاد مطهری، دكتر مفتح، دكتر باهنر، مهندس بازرگان و دكتر علی شریعتی، مراكز مذهبی تهران همانند مسجد قبا، مسجد هدایت، كانون توحید و بخصوص حسینیه ارشاد تهران را مركز توجه بسیاری از روشنفكران مذهبی و عناصر مسلمان دانشگاهی قرار داده بود. استاد مطهری به عنوان فیلسوف و فقیهی برجسته كه سالها از محضر درسهای امام خمینی و علامه طباطبایی (ره) بهره گرفته بود، پس از هجرت به تهران، همت اصلی خویش را به تبیین مبانی عقیدتی اسلام به زبان روز و روشنگری نسل جوان در مورد انحرافات مكاتب الحادی و التقاطی، معطوف ساخته بود. تلاشهای دكتر مفتح و دكتر باهنر نیز به عنوان چهره های روحانی و دانشگاهی در همین راستا بود. امام خمینی پس از شهادت استاد مطهری تمامی آثار وی را- بدون استثنا- مفید معرفی كرده و از خدمات ارزنده و دراز مدت آن اندیشمند متعهد به شایستگی تجلیل كرد. (59)

حدیث بیداری 90 احزاب و گروههای سیاسی(از قیام 15 خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی): ..... ص : 82

حدیث بیداری، ص: 88

جاذبه آثار دكتر علی شریعتی در آن زمان صرف نظر از قلم و بیان ادیبانه وی در این بود كه او به عنوان یك روشنفكر تحصیلكرده، مقوله های دینی، تاریخی و اجتماعی جامعه مذهبی ایران را با نگاهی، نقادانه و رادیكال ارائه می كرد. خلأ چنین بحثهایی در آن شرایط بین نسل جوان كشور به خوبی احساس می شد.

بررسی منصفانه سندها، نامه ها و بحثهایی كه دكتر شریعتی با ساواك داشته و اخیراً منتشر شده است، (60) این نتیجه را مدلّل می سازد كه ساواك با توجه به این واقعیت كه گرایش نسل جوان به آثار او عاملی بازدارنده از گرایش آنان به افكار چپگرایانه كمونیستی بوده، و با این پندار كه حملات تند و مداوم او علیه روحانیت سنتی ایران زمینه اختلاف افكنی در جبهه عناصر مذهبی را فراهم می سازد، برای سالیانی چند از فعالیتهای او جلوگیری نكرده است؛ اما در سال 1352 ساواك شاه ناگزیر شد حسینیه ارشاد را تعطیل و دكتر شریعتی را بازداشت نماید.

نامه ها و آثاری كه از استاد مطهری در رابطه با علت كناره گیری او از فعالیتهای حسینیه ارشاد بر جای مانده است نشان می دهد: او بر این باور بوده

حدیث بیداری، ص: 89

است كه انقلاب فرهنگی و اجتماعی را می بایست بر اساس اصالت وحی و مبتنی بر اندیشه دینی محض پی گرفت. از این رو استاد مطهری معتقد بود كه اثر نوگراییها و تفسیرهای انقلابی از مسائل مذهبی و دینی كه مبتنی بر مبانی مذكور نباشد و روشهای كارشناسیِ فهم و استنباط احكام دینی در آن نادیده گرفته شود، اثری زودگذر بوده و در دراز مدت راه را برای التقاط و آمیخته نمودن مقوله های دینی با نگرشهای ناهمگون و غیر وحیانی هموار خواهد كرد و منفذ ورود دیدگاههای فلسفی و جامعه شناختی غربی پدیدار خواهد شد.

پس از پیروزی انقلاب، عناصری از گروههای افراطی به بهانه دفاع از دكتر شریعتی رو در روی روحانیت و رهبری انقلاب قرار گرفتند، و در مقابل نیز بسیاری از كسانی كه از طریق آثار وی به مسائل اسلامی و سیاسی روی آورده بودند، در جمع مدافعین انقلاب اسلامی ایفای نقش كردند، كه نمی توان این واقعیت را قطع نظر از هر گونه داوری در مورد آثار او منكر شد. بنا به دلایل اشاره شده، در مورد نقش و شخصیت دكتر شریعتی داوریهای مختلفی صورت گرفته است. برخی چهره وی را تا حدّ عاملی در جهت مقاصد فرهنگی رژیم معرفی می كنند و بسیاری نیز او را به عنوان اندیشمندی مسلمان و انقلابی می شناسند و به استناد یادداشتهای اخیر وی بر آنند كه او خود بر لزوم بازنگری در آثارش و حذف و اصلاح برداشتهای سطحی و تفسیرهای ناصواب اذعان داشته و سفارش كرده بود. به هر حال موضع امام خمینی در این مسأله بسیار هوشمندانه انتخاب شده و تا زمان رحلت نیز ادامه داشت:

حضرت امام در بسیاری از سخنرانیها و پیامهای خویش در آن زمان به دفاع از پیشتازی روحانیت مبارز شیعه در طول تاریخ و دفاع از چهره های بزرگ علمای روحانی پرداخته و تردیدهای به وجود آمده را پاسخ گفته است. و در نامه هایی كه به انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج كشور نوشته است مكرراً نسبت به برداشتهای سطحی و غیر كارشناسانه از اسلام هشدار داده است و در عین حال ضمن تجلیل از خدمات اندیشمندان روشنفكر و مسلمان، آنان را از خطر

حدیث بیداری، ص: 90

تحجرگرایان و روحانی نمایان بر حذر داشته و طرح مسائل اختلاف انگیز و جبهه بندی تحت نام این و آن را خلاف مصالح انقلاب دانسته است.